جزء به کل

کثافتِ بی‌شاخ و دم

جزء به کل

کثافتِ بی‌شاخ و دم

توی اتوبان داشتم میرفتم. با هفتاد هشتاد تا توی لاین خروجی. یکهو به خودم اومدم که من نمیخوام خارج بشم. اما دیر شده بود. شاید پنجاه متر مانده بود. تصمیم گرفتم بیام لاین وسط. از آینه بغل دیدم که ماشین عقبی خیلی نزدیکمه. اما باز هم ادامه دادم. ماشین عقبی تبدیل شد به ماشین بغلی. میدونستم الان تصادف میکنم. میدونستم الان میرم تو گاردریل و ماشین پشتی هم میزنه بهم. فهمیدم. و دو ثانیه منتظر تصادف بودم. و شد. دقیقن همونطور که دو ثانیه قبل تجسم کرده بودم و انتظارش را می‌کشیدم.

امیر تعریف میکرد

  • ث.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی