جزء به کل

کثافتِ بی‌شاخ و دم

جزء به کل

کثافتِ بی‌شاخ و دم

بعضی موقعا تصمیم میگیری نوع نگاهتو عوض کنی. قبول کنی یک سری واقعیتا رو و ارزشیابی‌ت رو از دنیای دور و برت بازنگری کنی. انگاری یه جورایی دنیات رو از اول بنا کنی. این اتفاق معمولن اونجایی رخ میده که یه اتفاقی میافته و توقعات/ تصورات تو از دنیا رنگ میبازه.

این میتونه شکلهای خیلی ساده و شکلهای پیچیده بگیره به خودش؛ مثلن تویی که از وقتی یادت میاد، یونایتد پای اول قهرمانی لیگ برتر بوده، یهو به خودت میای و میبینی 8تو  سال گذشته به زحمت یکی دو بار چهارم شده. خب این باعث میشه تو یه نگاهی بندازی به عقب و ببینی آیا واقعن این تیمو دوست داری؟ آیا واقعن این علاقه از روی رنگ لباس و دیوید بکام و فرگوسن بوده؟ یا از روی قهرمانیای زیاد؟ بعد تو از خودت میپرسی آیا من واقعن هنوزم دوست دارم این تیمو؟ امیدوارم بدونید چی میگم. این همون نقطه ای هست که تو شروع میکنی ارزش گذاری و ملاک های خودت رو درباره‌ی طرفداری بازنگری میکنی. و ممکنه کار به جایی برسه که یهو بفهمی ای بابا اصلن یونایتد خیلی هم تیم چرتیه. یااصلن من اگرم یه روزی واقعن طرفدار یونایتد بودم، الان اصلن فوتبالم دوست ندارم. چه برسه به طرفداری.

شکل پیچیده‌تر  هم میتونه بگیره. دیگه شما بگیر برو جلو دیگه، کار، دوست، پارتنر، ال بل.

حالا اما سوال من اینه: اونجا کجاست که تو میفهمی دلیلِ بازنگری‌ت، اورجیناله و از رویِ دستِ_پایین_رو_داشتن نیست؟ اونجا کجاست که میفهمی بازنگری‌ت ترجمه‌ی پیف_پیف_بو_میده نیست؟

  • ث.

نظرات  (۳)

باید یه فهرست بنویسم و بشینم فکر کنم درباره نوع علاقه ام به هر چیزی. 

خیلی خوب بود. از اون چیزای ساده ای بود که آدم تعجب می کنه تا حالا بهش فکر نکرده. 

almost nowhere.

hardly at all.

----(-

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی