میبینی؟ در واقع میتونی هرچی که تو کلته رو دربیاری. یعنی واقعن از لحاظ تکنیکال ممکنه. درست میگم؟ باید وقت بذاری فقط. البته خب بعضیا هم هستن که ترجیح میدن یه کلِّ منسجمی رو دربیارن، که حالا لزومن عین همون چیزی که میخوان نیست، اما خب یه سر و ته و بالا و پایینی داره که باعث میشه معنی بگیره. و حالا بعدش میشه رفت تو جزئیاتش و رسوندش به چیزی که میخوای. مثل نویسندگی میمونه. مستور میگه جز شاید یک درصدِ داستانهاش رو دست نمیزنه و کلمه به کلمه فکر میکنه و بعد میاره فکراشو روی کاغذ. ولی اونیکی که الان اسمش یادم نیست نه. هرکدومشم یه جوریه. کینتیکش فرق فوکوله ولی ترمودینامیک یه چیزه. البته اگر نظر منو بخوای.
یه خطری البته هست که تهدیدت میکنه. ممکنه توی این پروسه، اون چیزی داری سعی میکنی تولید کنی، جای اون چیزی که میخواستی دربیاری رو بگیره. حالا تهدید اگر نباشه، خطرناک هست. حالا اگر نه از این جهت، از اون جهت. نیست؟