SNOW COVERS THE CITY, YOU DISAPPEAR AND I GET LOST IN TRANSLATION, IN A HEARTBEAT.
یک روز که سرم را گذاشتم روی میز
و غرق شدم در پرواز،
دیوانه ای در را اشتباهی باز میکند
دار و ندارم را بار میزند و فلنگ را میبندد.